کد مطلب:154168 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:128

کشته شدن سردار ابن مطیع
عبدالله بن مطیع دو دسته از سربازان را از دو سو بجنگ مختار فرستاد 1- یزید بن الحارث 2- شبث بن ربعی، مختار یزید بن انس را در مقابل آنها فرستاده سپاه مختار در مقابل دو حمله سخت كوفیان مقاومت كردند از جای خود تكان نخوردند ولی سردار سپاه، یزید بن انس اندیشید كه اگر حمله دشمن با همین شدت و سختی باشد ممكن است سربازان مقاومت نكنند لذا بایستی اینها را با نیروی روانی تقویت كرد از این رو برای آنان چنین سخنرانی كرد:

ای گروه شیعیان شما در وقتیكه ملازم خانه خود بودید و كاری با اینها نداشتید دست و پای شما را می بریدند و چشمان شما را بیرون می آوردند و شما را بدار می آویختند كه چرا دوستداران خاندان پیغمبرید؟ پس امروز با ایشان می جنگید اگر بر شما چیره شوند با شما چه خواهند كرد؟ بخدا قسم نمی گذارند چشم بهم بگیرید كه شما را با سختی می كشند، و با زنان و فرزندانتان در مقابل چشمانتان بدترین معامله را خواهند كرد كه مرگ بهتر از دیدن چنین منظره ها است، و بدانید كه شما را از این مهالك جز استقامت و بردباری و صبر در مقابل دشمن نجات نمی دهد.

این وقت ابراهیم نیز به كمك سربازان مختار مأموریت یافت تا با راشد رئیس كل قوای ابن مطیع بجنگد، در محله مراد با او رو به رو شد مشاهده كرد كه چهار هزار سرباز در اختیار دارد سربازان خود را گفت: از زیادی سپاه نهراسید كه خدا وعده نصرت داده و چه بسیار جمعیت كم بر جمعیتهای انبوه پیروز گشته اند، سپس به خزیمة بن نصر فرمان داد تو با سواران بجنگ و من با پیادگان مصاف می دهم، جمعیت زیادی از سپاه كوفه را كشتند، خزیمه در میان سپاه چشمش به راشد رئیس كل قوا افتاد بر او حمله كرد و با نیزه ضربه ای بر او زد و او را كشت، با آواز بلند فریاد كشید: بخدای كعبه راشد را كشتم! سربازان كوفه فرار كردند و سرابازن مختار خوشوقت گردیدند و نیرو گرفتند، چون مژده كشته شدن راشد به مختار و همراهانش رسید همگی صدا را به الله اكبر بلند كردند و نیروی تازه ای در وجود


ایشان دمید [1] .


[1] طبري 624:8 كامل 221:4.